به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با شنیدن موسیقی متن یک فیلم به یاد آن بیفتید و کل آن فیلم و سریال را در چشم برهم زدنی در ذهن شما زنده کند. واقعیت این است که در تک تک عناصر هنری یک اثر سینمایی یا تلویزیونی هیچ چیز به اندازه موسیقی نمی تواند یادآور و تداعی کننده آن اثر باشد. در تاریخ سینمای ایران و جهان آثار بسیاری هستند که موسیقی متن و آهنگسازی آنها هویت شناسنامه داری برای خود پیدا کرده و مخاطب با شنیدن قطعاتی از موسیقی فیلم و سریال ناخودآگاه و بی درنگ یاد آن داستان و حال و هوایش می افتد.
یکی از شاخص ترین آثار هنری که موسیقیاش هم به اندازه خودش اثری شاخص و مشهور شده، سریال «امام علی(ع)» است که در نیمه اول دهه هفتاد به کارگردانی داود میرباقری با خیل عظیمی از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ساخته شد و میتوان آن را نخستین سریال مهم تاریخی مذهبی صدا و سیما دانست که در چنین ابعادی کلید خورد.
اما ساخت موسیقی معروف و محبوب آن هم داستان خود را دارد. فرهاد فخرالدینی درباره ساخت موسیقی این اثر تاریخی اینطور گفته که آهنگی که برای بخشی از سریال «امام علی (ع)» ساختم مربوط به یک هزار و ۴۰۰ سال پیش است که عبدالقادر مراغی حدود ۶۰۰ سال پیش آن را با حروف ابجد در آثاری چون «مقاصد الحان» و «جامع الحان» تدوین کرده و به زبان فارسی برگردانده است و این تنها نسخه اجرایی برگرفته از آثار مکتوب عبدالقادر است که به صورت این چنینی پیاده شده است و کشف آهنگ آن نصیب من شد و نمونهاش را در موسیقی امام علی(ع) شنیدید و مستندترین موسیقی ما همین آهنگ است.
استاد فخرالدینی ساخت آن قطعه را یکی از دشوارترین کارهایی میداند که تاکنون در موسیقی انجام داده، زیرا یافتن رمز و راز این نت نویسی کار بسیار دشواری است که وقت زیادی از عمرش را صرف آن کرده است و میگوید من موسیقی سریال« امام علی (ع)» را به این سادگی ننوشتم. من برای پلان به پلان سریال به معنا و مفهوم مطلق کلمه خودم را محل حادثه قرار میدادم و این حس را با حس درونی خودم تلفیق میکردم تا بتوانم بر اساس این تکنیک بهترین نتیجه را دریافت کنم.
به همین بهانه با استاد هوشنگ جاوید، از برجسته ترین پژوهشگران موسیقی نواحی و آیینی ایران درباره نحوه ساخت و اجرای نغمههای آیینی و ویژگیهای موسیقی سریال «امام علی(ع)» به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
* آقای جاوید بحث بر سر موسیقی و نغمههای اصیل ایرانی است که بارها هم دستمایه ساخت موسیقی سریالها و فیلمهای سینمایی شده است؛ اما چرا اینقدر این نغمهها و نواها کمرنگ و دور از دسترس مخاطب هستند؟
طی یک قرن گذشته و پس از دوران مشروطه متأسفانه موسیقی غربی در ایران بسیار تبلیغ شد و به همین دلیل موسیقیهای مربوط به دوران کهن کمرنگ شدند.
از سال ۱۳۱۷ و در دوره پهلوی اول نیز که بنیاد هنرستان موسیقی بنا نهاده شد، یکی از دستوراتش این بود که حتماً در آن موسیقی غربی تبلیغ شود و با هر کسی هم که جلوی آن بایستد و مخالفت کند برخورد قهری کنند، از سویی دیگر ترویج موسیقی غربی نیز از جمله قوانین آنها بود. بنابراین آنچه ما در ایران تحت عنوان موسیقی غربی میشناسیم تا قبل از مشروطه وجود نداشت و بعداً مطرح شد.
* شروع موسیقی ایرانی از کجا بود؟
آهنگسازانی مانند کلنل وزیری دورههای دانشگاهی را خارج از کشور گذراندند و سپس بازگشتند، به دلیل اینکه دلسوز فرهنگ ایران نیز بودند چیزی را بنیاد گذاشتند که بعدها در دهه سی و چهل درخشش بسیار خوبی داشت. در واقع آنها نوآوری و بدعتی انجام دادند که بسیاری با آن مخالف بودند و دگرگونیهای زندگی ایرانی باعث میشد که این موسیقیها را به نحوی بپذیرند، اما اصالت اصلی موسیقی ردیف و دستگاهی را این جنس موسیقیهای غربی به شکلی زیر سؤال میبرد. زیرا دربار پهلوی علاقمند بود موسیقی فرنگی جایگزین موسیقی ایرانی شود و حتی انتقاداتی هم به آقای کلنل وزیری در زمان خودش شده بود و نقل قولی از آقای وزیری است که موسیقی ایرانی را موسیقی بازاری میدانست و با این نام از آن اسم میبرده است.
اما با همه اینها ایشان تعهد جالبی به هنر ایرانی داشته و کاری میکند که بتوان از سازهای فرنگی یک نغمه ایرانی شنید و یک اثر خوب ساخت و خودش اگر به نتیجه جدی نمیرسد شاگرد وی آقای خالقی این ارکستر و نوع جدیدی که از ارکستراسیون پدید میآید را به اوج خوبی میرساند و میتوان گفت در دوره بعدی آقای تجویدی آثار شایسته و خوبی ارائه کرده و درصد بالایی از آثارشان کارهای فاخر ارکسترالی است. در واقع استاد خالقی پس از کلنل موفقتر بود و بعد از او استاد تجویدی در این جایگاه قرار می گیرد.
ورود موسیقی ایرانی به فیلم و سینما از چه زمانی آغاز شد؟
از همان جاست که سینما هم وارد زندگی مردم شده و فکر آهنگسازی برای سینما و فیلم نیز ایجاد میشود. به همین دلیل ارکسترال مهم میشود و تلاش میکنند موسیقی ایرانی را به موسیقی فیلم هم بکشانند تا دهه پنجاه؛ که البته تا آن زمان آهنگسازانی که در ایران در حال کار بودند و یا دورههایی را در خارج از ایران گذرانده بودند چندان به موسیقی ایران و تاریخ موسیقی ایران و آنچه که در گذشته وجود داشته نگاه مثتبی نداشتند، تا این که استاد مرتضی حنانه بعدها کتاب «گامهای گمشده» را نوشت که مربوط به گامهای صفی الدین و بررسی موسیقی فارابی و موسیقی عبدالقادر بود. استاد حنانه در آن کتاب اعتراف میکند که موسیقیدانهای ایرانی چه اشتباهی کردند که توجه جدی به موسیقی دوران گذشته نداشتند!
پس از انقلاب اسلامی هم ایشان فعالیتهای خودش را بسیار جدی ادامه داد و تلاشهای خیلی خوبی کرد و در آثاری هم که از وی به جا مانده میبینیم به چیزهایی که مطرح کرده نزدیک شده است. بعد از انقلاب بیشتر از دو سه تن از آهنگسازان سراغ این قضیه نرفتند که برجستهترین آنها استاد فخرالدینی بود.
با توجه به صحبتها و پژوهشهایی که شده بود و بررسیهایی که توسط استاد حنانه و استاد حسین علی ملاح انجام شده بود، استاد فخرالدینی هم ادامهدهنده راه این اساتید شدند و از کارهای گذشته بهره گرفتند و از آن در آثار خودشان که برای تلویزیون و سینما ساخته میشد، استفاده میکردند و آن را در سریالهای «ابن سینا»، «سربداران» و «امام علی(ع)» به نهایت رساندند.
* ساخت موسیقی سریال «امام علی(ع)» بنا به گفته استاد فخرالدینی داستان جالبی دارد و چیزی فراتر از یک موسیقی متن و تیتراژ ساده سریال است. آن نغمههای قدیمی چطور تبدیل به چنین موسیقی میشوند؟
استاد فخرالدینی مطالعات خوبی در این زمینه داشتند که بخشی از آن در این سریال تکمیل شد. در واقع ایشان تلاش کردند شکلی از موسیقی قدیم را برای این کار استفاده کنند اما مسئلهای که وجود دارد این است که آنچه ایشان ساختند موسیقی شادیهای دربار حاکمان وقت آن زمان ایران یعنی دوره سلجوقی تا مغول بود و به همین خاطر استفاده درستی از این موسیقی شاد که بنیان عاشقانهای هم دارد، صورت گرفت و آن را به عنوان موسیقی ایرانی دوره اسلامی به کار گرفت.
در واقع ما آن نغمهها را به عنوان نغمههای دوره اسلامی میشناسیم و استاد فخرالدینی از این مسئله بهره گرفت و آن را به خوبی روی اثری که مربوط به زندگی امام علی(ع) و حواشی مربوط به زندگی ایشان بود پیاده کرد و کار هم به درستی از سوی مردم استقبال شد.
جالب اینجاست که چون تولیدکننده و مخاطب هردو در موسیقی دخیل هستند، شنونده اثر آن را به خوبی متوجه شده بود. جایی که ذات این موسیقی مربوط به جشنهای درباری بود مردم در ناخودآگاه خودشان این را متوجه شده بودند و با آن شادی میکردند و این به دلیل ذات این موسیقی بود که از موسیقی درباری نشئت گرفته بود. آن زمان موسیقیدانها برای دربار کار میساختند و سعی میکردند چیزی تولید کنند که به درباریان برنخورد و لهو نباشد اما از سویی دیگر شنیدنش هیجان آور باشد.
موسیقی سریال «امام علی(ع)» نیز در ذات خودش این را داشت و البته هیجان لازمی را هم برای این که مخاطب آن را درک کند در خودش نهفته داشت.
* البته در سریال قطعات سوزناک هم شنیده میشود.
بله. قطعات سوزناک در سریال هم جزو نوآوریهای خود استاد فخرالدینی است و در واقع ذهنیت خودش از نغمهای است که به دست آورده؛ یعنی افزودهای بر آنها انجام داده است. آقای درویشی هم بعدها همین کار را با توجه به تحقیقاتی که در ترکیه و ایران کرده بود انجام داد ولی استقبال چندانی از آن نشد، در حالی که به نظرم اثر بسیار فاخری است.
موسیقی سریال «امام علی(ع)» جزو آثار ماندگار موسیقی متن سینمایی و تلویزیونی است که در اذهان مردم ماندگار شد و باقی ماند، اما اینطور که این موسیقی مجموعه تلویزیونی «امام علی(ع)» باشد، جا نیفتاد و مدام گفته شد موسیقی امام علی(ع) در حالی که این موسیقی اصلاً به حضرت علی (ع) ارتباطی نداشت.
اما این اتفاق زیبایی بود و استاد فخرالدینی خیلی خوب توانسته بود با ریشه موسیقی ایرانی که یک موسیقیدان ایرانی مسلمان با نگرش اسلامی خودش ایجاد کرده بود آن را خلق کند و این کار سادهای نیست و یک آهنگساز با درک درست از این مسئله خوب اجرایش کرده بود.
*به نظر میرسد همان قدر که سریال معروف شد، موسیقی آن هم هویت مستقل خود خودش را پیدا کرد.
من فکر میکنم موسیقی این سریال خیلی راحتتر از متن سریال جا افتاد و شاید متن و محتوای این سریال از یاد خیلیها رفته باشد اما موسیقی آن در ذهنشان مانده و هنوز آن را زمزمه میکنند، حتی در آموزشگاههای موسیقی آن را درس میدهند و این مایه خوشحالی است.
* علت این ماندگاری چیست؟
دلیلش زیبایی تولید است. تفکر و اندیشه تولید است که به این خوبی کار را جا انداخته است. اگر پشت تولید اثری تفکری وجود نداشته باشد به سادگی از ذهن مردم پاک میشود. در واقع این خاصیت موسیقی است که اگر اندیشمند نباشد به سرعت از ذهن مردم پاک میشود، مانند ترانههایی که این روزها اجرا میشوند و از هر صد تای آن یکی در ذهن مخاطب باقی میماند.
* نقش نغمههای قدیمی و اصیل در ساخت موسیقی چقدر است؟
نقش نغمهها بسیار مهم است و در گذشته روی آنها تفکر شده است و به گونهای بوده که باید تاثیرگذار میشدند، اما متاسفانه میبینیم که این کار صورت نگرفته و خیلی آهنگسازان ما (آنهایی که واقعاً آهنگساز هستند) به سمت موسیقیهای کهن پیش نرفتند و دنبال آنچه که در تاریخ موسیقی ما وجود داشته، نبودند. در حقیقت موسیقدانان خیلی کم سراغ آن میروند و شاید حتی برخی ارتباطی با این موضوع پیدا نمیکنند، به دلیل اینکه شناختی نسبت به این قضیه ندارند.
این مسئله هم علتهای مختلفی دارد. یکی از علتهایش این است که تحقیق و پژوهش در زمینه تولید موسیقی نه حمایت میشود و نه جدی گرفته شده است. وقتی پژوهشگر موسیقی اهمیت پیدا نمیکند تا اندازهای که وزارت فرهنگ و ارشاد در ارزشیابیهای خودش هرگونه از موسیقی ورزان را که ساز بیگانه مینوازند، ارزشیابی کرده و درجه هنری میدهد اما به پژوهشگر اصلاً درجه هنری تعلق نمیگیرد، در حقیقت این حذف پژوهشگر از چرخه خودش است و نشان میدهد نگاه دولتی نسبت به پژوهش در موسیقی چگونه است! شاید برای برخی خندهدار باشد و بسیاری هنوز که هنوز است باور نکنند با پژوهش در موسیقی میتوان کارهای زیادی کرد.
* در واقع شما معتقدید عدم شناخت از این نوع موسیقی و یا شاید ترس از واکنش مخاطب نسبت به پذیرش یا رد آن، باعث شده آهنگسازان کمتر سراغ ساخت قطعاتی مبتنی بر نغمههای کهن بروند؟
بله. به نظرم عدم شناخت مسئله مهمی است و اینکه آیا مخاطب آن را میپذیرد یا نه کاملاً بستگی به اندیشه کسی دارد که سراغ این نوع موسیقی میرود. در واقع فردی سراغ این کار میرود که مخاطبش را به درستی میشناسد و میداند اگر این نغمهها را بسازد چه تاثیری در مخاطبش خواهد گذاشت.
آقای فخرالدینی از آن آدمهای با جرأتی است که هم مخاطب را به خوبی میشناسد و هم میداند تولید را به چه سمت و سویی ببرد که اثرگذار باشد. ایشان از معدود آهنگسازان ماست که این جنس کارها را انجام میدهد. ما آهنگسازانی داریم که به این نغمهها و موسیقی توجه میکنند مانند استاد جلیل عندلیبی، آقای احمد پژمان، آقای علیزاده، درویشی و ... اما متأسفانه به دلیل حمایت نشدن در این زمینه کم کار هستند.
* حمایتها در ساخت چنین سبکی از موسیقی چگونه است؟
چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته اما سه یا چهار سال است که رشتهای به نام اتئو موزیکولوژی در دانشگاههای ما تدریس میشود و این بسیار بد است! دست کم ۳۷ _۳۸ سال به لحاظ علم موسیقی شناسی از دنیا عقب افتادهایم و تا به نتیجه برسد یک دهه طول میکشد.
* آیا معتقدید فقدان حمایتهای دولتی منجر به کمرنگ شدن موسیقی فاخر شده است و این که چقدر میتوان به حمایتهای بخش خصوصی از این سبک موسیقی دل بست؟
بله؛ عدم حمایتهای دولتی مسبب چنین وضعیتی است. از سویی دیگر به نظرم بخش خصوصی اصلاً نباید وارد موسیقی میشد و آنچه به عنوان اقتصاد هنر مطرح شد مشخص بود که میخواهد جامعه را به سمت گوش فاسد و تولید موسیقیهای سبک غربی ببرد. برای این که یک تهیه کننده که بازاری است و در این کار هم به عنوان سرمایه گذار دخالت میکند تنها مسئلهاش این است که بازگشت سرمایه داشته باشد و به همین دلیل وقتی میبینند هنرمندی مورد استقبال قرار گرفته مانند غلام آن را در خدمت خودش میگیرند و از آن بهره وری میکنند. این شکل خوبی برای موسیقی ایران نیست و اگر دنبال موسیقی خوب هستیم باید از بنیاد کار را بشناسیم و زمانی که کسی را به عنوان سرمایه گذار و تهیه کننده تایید میکنیم باید بدانیم به تمام مواردی که نظام جمهوری اسلامی به آن نیاز دارد، متعهد است. متاسفانه بسیاری از این افراد به آنچه نظام میخواهد تعهدی ندارند و بیشتر متعهد به جیبشان و بازگشت سرمایه خودشان هستند.
انتهای پیام/
نظر شما